جدول جو
جدول جو

معنی بادام دره - جستجوی لغت در جدول جو

بادام دره
(دَ رِ / دَرْ رِ)
دهی است از دهستان نیم بلوک بخش قاین شهرستان بیرجند در 51هزارگزی شمال باختری قاین. منطقه ای است کوهستانی با آب و هوائی متعدل و 40 تن سکنه. آبش از قنات است. محصولش غلات و زعفران میباشد. شغل مردمش مالداری وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ رَ / رِ)
از نوع ریحان، قسمی علف خوشبوست. بقلۀ خراسانی. (بحر الجواهر)
لغت نامه دهخدا
(بَ دَ رِ)
دهی از بخش مراوه تپه شهرستان گنبد قابوس در 12 هزارگزی خاور مراوه تپه، کنار رود خانه اترک. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(دِ لِ دَ رِ)
دهی است از دهستان شهریاری بخش چهاردانگۀ شهرستان ساری که در 39هزارگزی جنوب خاوری بهشهر و 3هزارگزی جنوب رود خانه نکا واقعست. سرزمینی است کوهستانی دارای جنگل با هوائی معتدل مرطوب. دارای 50 تن سکنه میباشد که به لهجۀ مازندرانی سخن میگویند. آبش از چشمه و محصولش غلات، ارزن، لبنیات و شغل مردمش زراعت و مختصری گله داری است. صنایع دستی زنان شال و کرباس بافی و راهش مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ)
قسمی شیرینی
لغت نامه دهخدا
(مِ یَهْ)
مخفف بادام سیاه. بادامهائی که بر تابوت مرده اندازند. (غیاث). رجوع به بادام سیاه شود.
لغت نامه دهخدا
(مِ تَ)
کنایه از چشم:
ز بادام تر آب گل برانگیخت
گلابی بر گل بادام میریخت.
نظامی (خسرو و شیرین)
لغت نامه دهخدا
دره ای در بخش یانه سر منطقه هزارجریب بهشهر، از ارتفاعات
فرهنگ گویش مازندرانی